خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روتختی
[اسم]
bedspread
/ˈbɛdˌsprɛd/
قابل شمارش
1
روتختی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
روتختی
1.That's an expensive bedspread.
1. آن روتختی گران قیمتی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
bedsore
bedsit
bedside table
bedside manner
bedside
bedtime
bee
beech
beech tree
beef
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان