خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از پیش
[قید]
beforehand
/bɪˈfɔrˌhænd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
از پیش
زودتر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشاپیش
1.Tell me beforehand if you are going to be late.
1. اگر قرار است دیر کنی از پیش [زودتر] به من بگو.
تصاویر
کلمات نزدیک
before you know it
before one's time
before dark
before
befog
befoul
befriend
befuddle
befuddled
beg
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان