1 . شروع شدن
[فعل]

to begin

/bɪˈgɪn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: began] [گذشته: began] [گذشته کامل: begun]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شروع شدن آغاز کردن، شروع کردن

مترادف و متضاد initiate launch set up start cease close end finish
  • 1.The film they want to watch begins at seven.
    1. فیلمی که می‌خواهند ببینند ساعت 7 شروع می‌شود.
  • 2.What time does the concert begin?
    2. چه ساعتی کنسرت شروع می‌شود؟
to begin something
چیزی را شروع کردن
  • We began work on the project in May.
    ما کار روی پروژه را در ماه مه شروع کردیم.
to begin at/with something
چیزی را از/با چیزی شروع کردن
  • Let's begin at page 9.
    بیایید از صفحه نه شروع کنیم.
to begin by doing something
با انجام کاری شروع کردن
  • She began by thanking us all for coming.
    او با تشکر کردن از همه ما به خاطر آمدن (صحبتش را) شروع کرد.
to begin something at/with something
چیزی را با/در چیزی شروع کردن
  • He always begins his lessons with a warm-up exercise.
    او همیشه درس‌هایش را با یک تمرین دست گرمی شروع می‌کند.
to begin something as something
چیزی را به عنوان چیزی شروع کردن
  • He began his political career as a student.
    او حرفه سیاسی‌اش را به عنوان دانشجو آغاز کرد.
to begin to do something
شروع به انجام کاری کردن
  • At last the guests began to arrive.
    بالاخره مهمان‌ها شروع به رسیدن کردند.
to begin doing something
شروع به انجام کاری کردن
  • Everyone began talking at once.
    همه همزمان شروع به حرف زدن کردند.
کاربرد فعل begin به معنای شروع کردن
فعل begin به معنی شروع کردن چیزی یا کاری از ابتدا است. مثلا:
"?What time does the concert begin" (چه ساعتی کنسرت شروع می‌شود؟)
فعل begin همچنین برای اشاره به بخش ابتدایی کاری به کار می‌رود. مثلا:
"We began work on the project in May" (ما کار روی پروژه را در ماه مه آغاز کردیم.)
در حالت ناگذر فعل begin با start معنای یکسانی دارند اما در حالت گذرا این دو فعل تفاوت‌هایی دارند. begin بیشتر به معنای شروع کردن چیزی از اول است ولی start لزوما به معنای شروع کردن از ابتدا نیست. به این مثال‌ها توجه کنید:
"The children are eager to begin reading the novel"
"The children are eager to start reading the novel"
در مثال اول بچه‌ها تازه می‌خواهند از فصل اول کتابی را شروع کنند، اما در مثال دوم بچه‌ها چندین روز کتاب را شروع کرده‌اند و الان فصل دوازده هستند.
تفاوت دیگری که این دو فعل دارند این است که فعل start یک بار معنایی "باعث چیزی شدن" و "موجب شدن" در خود دارد که فعل begin ندارد. مثلا در مفهوم ماشین روشن کردن یا آتش روشن کردن است که ما از start استفاده می‌کنیم نه از begin.
"to start a fire"
"to start a car"
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان