خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مزایا
[اسم]
benefits
/ˈbenɪfɪts/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مزایا
benefits package
سبد مزایا
1. Private health insurance is offered as part of the employees' benefits package.
1. بیمه درمانی خصوصی بهعنوان بخشی از سبد مزایای کارمندان ارائه میشود.
2. Your benefits package includes medical and dental insurance.
2. سبد مزایای شما شامل بیمه پزشکی و دندانپزشکی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
benefit
beneficiary
beneficial effect
beneficial
beneficent
benelux
benevolence
benevolent
benevolently
bengali
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان