Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مزیت
2 . مراسم خیریه (نمایش و ...)
3 . کمک مالی دولتی
4 . سود بردن
5 . فایده رساندن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
benefit
/ˈben.ə.fɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مزیت
سود، نفع، فایده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استفاده
نفع
سود
منفعت
فایده
مترادف و متضاد
advantage
merit
profit
reward
disadvantage
drawback
1.For maximum benefit, take the pills before meals.
1. برای بیشترین میزان فایده [اثرگذاری]، قرصها را قبل از وعدههای غذایی مصرف کنید.
benefit of
نفع [مزیت یا فایده] ...
1. He couldn't see the benefit of arguing any longer.
1. او نمیتوانست فایده جروبحث بیشتر را ببیند.
2. The benefits of modern medicine are vast.
2. فواید [مزایای] پزشکی نوین گسترده است.
to have the benefit of something
از چیزی بهره بردن
I've had the benefit of a good education.
من از تحصیلات خوب بهره بردم.
to be for the benefit of somebody
به نفع [به سود] کسی بودن
The new regulations will be for the benefit of everyone.
مقررات جدید به نفع همه خواهد بود.
to be of benefit to somebody
به نفع کسی بودن [برای کسی نفع داشتن]
1. The new credit cards will be of great benefit to our customers.
1. کارتهای اعتباری جدید، برای مشتریان ما نفع بسیاری خواهد داشت.
2. The new regulations will be of benefit to everyone.
2. مقررات جدید به نفع همه خواهد بود.
to be to somebody's benefit
به نفع کسی بودن
It will be to your benefit to arrive early.
به نفع خودتان خواهد بود که زود برسید.
to bring benefits
(چیزی) مزایا به همراه داشتن
The discovery of oil brought many benefits to the town.
کشف نفت، مزایای زیادی را برای (اهالی) شهر به همراه داشت.
2
مراسم خیریه (نمایش و ...)
مهمانی خیریه
مترادف و متضاد
charity event
1.The proceeds from the benefit will go directly to the refugee camps.
1. مبالغ بهدستآمده از مراسم خیریه مستقیماً به اردوگاههای پناهندگان میرود [داده میشود].
a benefit match/concert...
مسابقه/کنسرت و... خیریه
He later played a benefit concert in aid of the protest.
او بعدها کنسرتی خیریه برای کمک به آن اعتراض اجرا کرد.
3
کمک مالی دولتی
مستمری تأمین اجتماعی، غرامت (بیمه)
مترادف و متضاد
government benefit
welfare
1.The insurance plan will provide a substantial cash benefit to your family in case of your death.
1. آن طرح بیمه، غرامت نقدی قابل توجهی هنگام مرگ شما برای خانوادهتان فراهم میکند.
2.Those people are eligible to claim benefit.
2. آن افراد برای ادعای [درخواست] کمک مالی دولتی دارای صلاحیت هستند.
to be on benefit
مستمری تأمین اجتماعی گرفتن [کمک مالی دولتی دریافت کردن]
Many families are on benefit.
خانوادههای زیادی کمک مالی دولتی دریافت میکنند.
unemployment/housing/child etc benefit
کمک مالی دولتی بیکاری/مسکن/فرزند و ...
You might be entitled to housing benefit.
ممکن است شما حق دریافت کمک مالی دولتی مسکن را داشته باشید.
[فعل]
to benefit
/ˈben.ə.fɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: benefited]
[گذشته: benefited]
[گذشته کامل: benefited]
صرف فعل
4
سود بردن
سود کردن، بهرهمند شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهره بردن
بهرهمند شدن
سود بردن
فایده بردن
مترادف و متضاد
exploit
profit
damage
to benefit from/by something
از/با چیزی سود کردن [بهرهمند شدن]
1. Many thousands have benefited from the new treatment.
1. هزاران نفر از درمان جدید بهرهمند شدهاند.
2. They would benefit by reducing their labor costs.
2. آنها با کاهش هزینههای نیروی کارشان سود خواهند کرد.
to stand to benefit from something
از چیزی سود بردن
Who exactly stands to benefit from these changes?
چه کسی دقیقاً از این تغییرات سود میبرد؟
5
فایده رساندن
سود رساندن
مترادف و متضاد
bring advantage to
to benefit somebody
به کسی فایده [سود] رساندن
1. They are working together to benefit the whole community.
1. آنها دارند با هم کار میکنند تا به کل اجتماع فایده برسانند.
2. Use of solar power will benefit all mankind.
2. استفاده از نیروی خورشیدی به تمام بشریت فایده خواهد رساند.
تصاویر
کلمات نزدیک
beneficiary
beneficial effect
beneficial
beneficent
benefactor
benefits
benelux
benevolence
benevolent
benevolently
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان