[اسم]

benefactor

/ˈbenəˌfæktər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فرد نیکوکار فرد خیر، حامی مالی

معادل ها در دیکشنری فارسی: آدم خیر ولینعمت نیکوکار
  • 1.An anonymous benefactor donated $2 million.
    1. خیری ناشناس دو میلیون دلار اهدا کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان