خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لنگرگاه
2 . تختخواب (در قطار، کشتی و کاروان)
3 . پهلو گرفتن
[اسم]
berth
/bɜrθ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لنگرگاه
محل پهلو گرفتن کشتی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پهلو گرفتن
2
تختخواب (در قطار، کشتی و کاروان)
جای خواب
[فعل]
to berth
/bɜrθ/
فعل ناگذر
[گذشته: berthed]
[گذشته: berthed]
[گذشته کامل: berthed]
صرف فعل
3
پهلو گرفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
berserker
berserk
berry
bernice
bernard
bertha
beryl
beryllium
beseech
beset
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان