خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نامزد
[اسم]
betrothed
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نامزد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نامزد
تصاویر
کلمات نزدیک
betrothal
betroth
betrayer
betrayal
betray
betsy
better
better late than never
better off
better safe than sorry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان