خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نارنج
[اسم]
bitter orange
/bˈɪɾɚɹ ˈɔːɹɪndʒ/
قابل شمارش
1
نارنج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نارنج
تصاویر
کلمات نزدیک
bitter flavor
bitter divorce
bitter dispute
bitter
biting
bitter-sweet
bitterly
bitterly cold
bittern
bitterness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان