خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عجیبغریب
[صفت]
bizarre
/bɪˈzɑr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more bizarre]
[حالت عالی: most bizarre]
1
عجیبغریب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عجیب و غریب
مترادف و متضاد
odd
peculiar
strange
weird
1.It was really a bizarre meeting.
1. واقعاً جلسهای عجیبغریب بود.
2.What she was saying was rather bizarre.
2. چیزی که داشت میگفت کمی عجیبغریب بود.
bizarre behavior
رفتار عجیبغریب
تصاویر
کلمات نزدیک
biweekly
bivouac
bivalve
bitzer
bituminous
bizarrely
blab
blabber
blabbermouth
black
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان