خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکستگی استخوان
[اسم]
bone fracture
/bˈoʊn fɹˈæktʃɚ/
قابل شمارش
1
شکستگی استخوان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شکستگی استخوان
تصاویر
کلمات نزدیک
bone dry
bone
bondsman
bonding
bonded warehouse
bone idle
bone marrow
bone of contention
bone up
bone-breaking
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان