خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرار مغزها
[اسم]
brain drain
/breɪn dreɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرار مغزها
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرار مغزها
مترادف و متضاد
human capital flight
1.There is a brain drain from many countries to the developed countries.
1. فرار مغزها از کشورهای بسیاری به کشورهای پیشرفته صورت می گیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
brain
braid
brahmin
brahman
brahma
brainiac
brainless
brainsick
brainy
braise
کلمات نزدیک
brain
braille
braiding
braid
brahmin
brain scan
brain-dead
brainbox
brainchild
brainless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان