خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . افسار
2 . لگام کردن (اسب)
[اسم]
bridle
/ˈbraɪdəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
افسار
لگام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسار
لگام
لجام
[فعل]
to bridle
/ˈbraɪdəl/
فعل گذرا
[گذشته: bridled]
[گذشته: bridled]
[گذشته کامل: bridled]
صرف فعل
2
لگام کردن (اسب)
افسار زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسار زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
bridging loan
bridget
bridgehead
bridge-building
bridge loan
bridle at
bridlepath
brie
brief
brief chat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان