خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاری را بهنحو احسن انجام دادن
[فعل]
to bring off
/bɹˈɪŋ ˈɔf/
فعل گذرا
[گذشته: brought off]
[گذشته: brought off]
[گذشته کامل: brought off]
صرف فعل
1
کاری را بهنحو احسن انجام دادن
موفق شدن، از عهده کاری برآمدن
مترادف و متضاد
pull off
1.It was a difficult task but we brought it off.
1. کار سختی بود، اما ما بهنحو احسن انجامش دادیم.
2.The goalie brought off a superb save.
2. دروازهبان موفق شد توپ را بگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
bring in
bring home the bacon
bring forward
bring down
bring back fond memories
bring on
bring out
bring out the best in someone
bring stability
bring to
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان