خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سهم کسی را یک جا خریدن
[فعل]
to buy out
/baɪ aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: bought out]
[گذشته: bought out]
[گذشته کامل: bought out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سهم کسی را یک جا خریدن
مترادف و متضاد
buy up
1.We knew his business was in debt, so we offered to buy him out.
1. ما می دانستیم کسب و کار او زیر بار قرض است، برای همین پیشنهاد دادیم که سهمش را یک جا بخریم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
buy into
buy at
buy a lemon
buy
buttonhole
buy the farm
buy time
buy up
buyer
buzz cut
کلمات نزدیک
buy on impulse
buy off
buy a ticket
buy a pig in a poke
buy a gift
buy souvenirs
buy those black leather gloves for your father.
buy up
buyer
buyer’s market
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان