خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تند تند و باعجله از یک جا به جای دیگر رفتن
[فعل]
to buzz about
/bʌz əˈbaʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: buzzed about]
[گذشته: buzzed about]
[گذشته کامل: buzzed about]
صرف فعل
1
تند تند و باعجله از یک جا به جای دیگر رفتن
1.I've been buzzing about town all day sorting out my trip.
1. من تمام روز داشتم در شهر با عجله از این جا به آنجا میرفتم و کارهای سفرم را راست و ریس میکردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
buzz
buyout
buyer’s market
buyer
buy up
buzz cut
buzz off
buzzard
buzzer
buzzing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان