خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرایدار
2 . پرستار
[اسم]
caretaker
/ˈkɛrˌteɪkər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرایدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرایدار
مترادف و متضاد
janitor
1.He works as a college caretaker.
1. او به عنوان یک سرایدار کالج کار میکند [او سرایدار کالج است].
2
پرستار
نگهدار، متولی
1.My grandmother’s caretaker helps her get around the house.
1. پرستار مادربزرگم به او کمک میکند در خانه کارهایش را انجام دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
caress
carelessness
carelessly
careless
carefulness
carfare
cargo pants
cargo van
caribbean current
caribe
کلمات نزدیک
caret
caress
carer
careline
carelessness
caretaker government
careworn
cargo
cargo pants
cargo ship
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان