خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جشن
[اسم]
celebration
/ˌsel.əˈbreɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جشن
مراسم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بزرگداشت
جشن
نکوداشت
گرامیداشت
مترادف و متضاد
commemoration
gathering
jollification
party
1.Such good news calls for a celebration!
1. چنین خبرهای خوبی طلب یک جشن میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
celebrated
celebrate a religious holiday
celebrate
celebrant
celeb
celebrity
celeriac
celerity
celery
celesta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان