Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پاپی شدن
[فعل]
to chase up
/ʧeɪs ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: chased up]
[گذشته: chased up]
[گذشته کامل: chased up]
صرف فعل
1
پاپی شدن
پیگیر شدن
1.We need to chase up all members who have not yet paid.
1. ما باید پاپی تمام اعضایی شویم که هنوز پول ندادهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fuckery
fucked by the fickle finger of fate
call around
buy into
burn off
chat up
chat-up
check over
fuckhead
fuckhouse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان