خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چک کردن
[فعل]
to check over
/ʧɛk ˈoʊvər/
فعل گذرا
[گذشته: checked over]
[گذشته: checked over]
[گذشته کامل: checked over]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چک کردن
1.Check over your work for mistakes.
1. نوشتهات را برای (اصلاح کردن) اشتباهات چک کن.
2.We checked through the photographs to make sure there were none missing.
2. ما عکسها را چک کردیم تا مطمئن شویم هیچکدام گم نشده باشند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
check out
check off
check into
check in
check
check up on
check-in
check-out procedure
checked
checkered
کلمات نزدیک
chat-up
chat up
chase up
fuckery
fucked by the fickle finger of fate
fuckhead
fuckhouse
fuck-up
clog up
mercy fuck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان