1 . شطرنجی
[صفت]

checked

/ʧɛkt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شطرنجی

معادل ها در دیکشنری فارسی: شطرنجی
  • 1.I bought a red and white checked tablecloth.
    1. من یک رومیزی شطرنجی قرمز و سفید خریدم.
A checked shirt
یک پیراهن شطرنجی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان