خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مغار
2 . تراشیدن (با اسکنه)
[اسم]
chisel
/ˈʧɪzəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مغار
اسکنه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسکنه
1.A broad-bladed steel chisel
1. یک مغار فولادی لبه پهن
توضیحاتی در رابطه با chisel
chisel ابزاری است که از آن در منبت و کنده کاری روی چوب استفاده می شود.
[فعل]
to chisel
/ˈʧɪzəl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: chiseled]
[گذشته: chiseled]
[گذشته کامل: chiseled]
صرف فعل
2
تراشیدن (با اسکنه)
حکاکی کردن
1.A name was chiselled into the stone.
1. اسمی در سنگ حکاکی شده بود.
2.She was chiselling some marble.
2. او داشت مرمری را می تراشید.
توضیحاتی در رابطه با chisel
chisel ابزاری است که از آن در منبت و کنده کاری روی چوب استفاده می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
chirpy
chirp
chiropractor
chiropractic
chiropodist
chit
chitchat
chiton
chitterlings
chivalric
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان