خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدار
2 . مسیر گرد (برای مسابقه)
[اسم]
circuit
/ˈsɜrkət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مدار
an electrical circuit
یک مدار الکتریکی
2
مسیر گرد (برای مسابقه)
مترادف و متضاد
track
a racing circuit
یک مسیر گرد برای مسابقه
تصاویر
کلمات نزدیک
circlet
circle
circa
cipher
cinnamon
circuit board
circuit breaker
circuit-rider
circuitous
circuitry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان