خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگاه گردش خون
[اسم]
circulatory system
/sˈɜːkjʊlətˌoːɹi sˈɪstəm/
قابل شمارش
1
دستگاه گردش خون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دستگاه گردش خون
تصاویر
کلمات نزدیک
circulation
circulate
circularly
circular
circuitry
circumambient
circumambulate
circumcise
circumcision
circumference
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان