خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خلاص شدن
[صفت]
clear of
/klɪr ʌv/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خلاص شدن
راحت شدن
1.They were still not clear of all suspicion.
1. آنها هنوز از آن همه سوءظن خلاص نشده بودند.
2.We are finally clear of debt.
2. بالاخره از بدهی خلاص شدیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
clear name
clear conscience
clear away
clear as mud
clear
clear out
clear the air
clear the decks
clear up
clear up after
کلمات نزدیک
clear illustration
clear away
clear
cleanup
cleansing
clear off
clear out
clear preference
clear skies
clear the snow
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان