Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . گرفتن (لوله و...)
2 . مسدود کردن
[فعل]
to clog up
/klɑg ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: clogged up]
[گذشته: clogged up]
[گذشته کامل: clogged up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گرفتن (لوله و...)
1.Within a few years the pipes began to clog up.
1. در طی چند سال، لولهها شروع کردند به گرفتن.
2
مسدود کردن
بند آوردن
1.Leaves are clogging up the drain.
1. برگها لوله ناودان را بند آوردهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fuck-up
fuckhouse
fuckhead
check over
chat-up
mercy fuck
sweet fuck all
club together
clusterfuck
fuck freak
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان