1 . در نزدیکی
[قید]

close by

/kloʊs baɪ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در نزدیکی در این حوالی، نزدیک

مترادف و متضاد near far away
  • 1.Her father lives close by.
    1. پدرش در نزدیکی زندگی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان