خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمای نزدیک
[اسم]
close-up
/ˈkloʊs ʌp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمای نزدیک
کلوزآپ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نمای نزدیک
1.a close-up of a human eye
1. نمای نزدیکی از چشم انسان
2.close-up pictures of the planet
2. تصاویر نمای نزدیک از سیاره
3.It was strange to see her own face in close-up on the screen.
3. دیدن چهره ی او به صورت نمای نزدیک روی پرده عجیب بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
close-knit family
close-knit
close-hauled
close-fitting
close-cropped
closed
closed shop
closed syllable
closed-circuit television
closely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان