خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وضعیت نابسامان
[اسم]
clusterfuck
/klˈʌstɚfˌʌk/
قابل شمارش
1
وضعیت نابسامان
وضعیت اسفبار
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
chaotic situation
1.Oh, the dinner party was a total clusterfuck!
1. اه، آن مهمانی شام یک وضعیت کاملاً نابسامان بود!
تصاویر
کلمات نزدیک
club together
sweet fuck all
mercy fuck
clog up
fuck-up
fuck freak
fuck me
fuck off
come up against
fuck the dog
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان