Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . گشت ساحلی
[اسم]
coastguard
/koʊstgɑrd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گشت ساحلی
گارد ساحلی
1.That man is a coastguard.
1. آن مرد یک گشت ساحلی است [آن مرد عضو گارد ساحلی است].
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
coaster wagon
coaster brake
coaster
coastal plain
coastal diving bird
coastguardsman
coastland
coastline
coastward
coastwise
کلمات نزدیک
coaster
coasteering
coastal city
coastal
coast guard
coasting
coastline
coat
coat of arms
coat hanger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان