خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رونده (بدون مصرف انرژی)
2 . در امتداد ساحل (قایق و کشتی)
[صفت]
coasting
/ˈkoʊstɪŋ/
غیرقابل مقایسه
1
رونده (بدون مصرف انرژی)
در حال حرکت
1.I stopped pedaling and let the coasting bicycle creep down the road.
1. من دیگر پدال نزدم و گذاشتم دوچرخه در حال حرکت از سرازیری پایین برود.
2
در امتداد ساحل (قایق و کشتی)
a coasting schooner
یک کشتی شونر (در حال حرکت) در امتداد ساحل
تصاویر
کلمات نزدیک
coastguard
coaster
coasteering
coastal city
coastal
coastline
coat
coat of arms
coat hanger
coated paper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان