خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجموعه
2 . جمعآوری
[اسم]
collection
/kəˈlekʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مجموعه
کالکشن، کلکسیون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مجموعه
کلکسیون
مترادف و متضاد
group
series
set
1.He wanted to share his vast art collection with the world.
1. او میخواست مجموعه هنری بزرگش را با دنیا به اشتراک بگذارد.
Armani’s stunning new autumn collection
کالکشن جدید حیرتانگیز پاییزه "آرمانی"
2
جمعآوری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انباشتگی
جمعآوری
وصول
گردآوری
garbage collection
جمعآوری زباله
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
collecting
collect thoughts
collect
colleague
collation
collectively
collector
college
collide
collie
کلمات نزدیک
collectible
collected
collect call
collect
colleague
collective
collective farm
collective memory
collective noun
collectively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان