خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبانی
[اسم]
collusion
/kəˈluʒən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تبانی
همدستی، توطئه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زد و بند
تبانی
همدستی
ساخت و پاخت
سازش
سازشکاری
گاوبندی
مترادف و متضاد
complicity
conspiracy
1.there has been collusion between the security forces and paramilitary groups.
1. همدستی بین نیرو های امنیتی و گروه های شبه نظامی وجود داشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
collude
colloquy
colloquium
colloquially
colloquialism
cologne
colombia
colombian
colon
colonel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان