خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تقدیر
[اسم]
commendation
/ˌkɑmənˈdeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تقدیر
تشویق، ستایش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تقدیر
تمجید
مترادف و متضاد
accolade
appreciation
praise
criticism
1.the film deserved the highest commendation.
1. آن فیلم مستحق والاترین تقدیر بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
commendably
commendable
commend
commencement
commence
commendatory
commensurate
comment
commentary
commentate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان