خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نظر
2 . نظر دادن
[اسم]
comment
/ˈkɑm.ent/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نظر
مترادف و متضاد
observation
opinion
remark
utterance
1.I don't want any comments about my new haircut!
1. هیچ نظری در رابطه با مدل موی جدیدم نمیخواهم.
[فعل]
to comment
/ˈkɑm.ent/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: commented]
[گذشته: commented]
[گذشته کامل: commented]
صرف فعل
2
نظر دادن
اظهار نظر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اظهار نظر کردن
مترادف و متضاد
remark
1.they commented on the quality of the water.
1. آنها در باب کیفیت آب اظهار نظر کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
commensurate
commendatory
commendation
commendably
commendable
commentary
commentate
commentator
commerce
commercial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان