خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همدردی کردن
[فعل]
to commiserate
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
همدردی کردن
ابراز تاسف کردن، تسلیت گفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همدردی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
commis chef
comminution
commingle
commercially
commercialized
commiseration
commissar
commission
commissionaire
commissioned
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان