خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همدردی
[اسم]
commiseration
/kəˌmɪzəˈreɪʃn/
قابل شمارش
1
همدردی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همدردی
formal
تصاویر
کلمات نزدیک
commiserate
commis chef
comminution
commingle
commercially
commissar
commission
commissionaire
commissioned
commissioned officer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان