1 . رایانه
[اسم]

computer

/kəmˈpjuːtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رایانه کامپیوتر

a personal computer
کامپیوتر شخصی
computer software/hardware/graphics/game
نرم‌افزار/سخت‌افزار/گرافیک/بازی کامیپوتر(ی)
to use a computer
از کامپیوتر استفاده کردن
  • Most people do jobs in which they have to use a computer.
    اکثر مردم کارهایی دارند که در آن از کامپیوتر استفاده می‌کنند.
to switch a computer on/off
کامپیوتر روشن/خاموش کردن
  • Always switch off your computer at the end of the day.
    همیشه کامپیوتر خود را در پایان روز خاموش کنید.
to start up/boot up/shut down a computer
یک کامپیوتر شروع کردن/روشن کردن/خاموش کردن
to restart/reboot a computer
یک کامپیوتر را ری‌استارت کردن
  • The problem sometimes disappears if I restart my computer.
    اگر کامپیوترم را ری‌استارت کنم مشکل گاهی از بین می‌رود.
کاربرد واژه computer به معنای کامپیوتر
واژه computer به معنای کامپیوتر به دستگاهی الکترونیک گفته می‌شود که توانایی ذخیره، مدیریت و جست و جوی اطلاعات را دارد، محاسبات انجام می‌دهد و می‌تواند سایر دستگاه‌ها را کنترل کند. این واژه یک مفهوم کلی است و انواع کامپیوتر را در بر می‌گیرد (مثلا لپ تاپ و کامپیوتر شخصی). مثلا:
"personal computer" (کامپیوتر شخصی/خانگی)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان