خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توافق
[اسم]
concord
/ˈkɑnˌkɔrd/
قابل شمارش
1
توافق
سازش، هماهنگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجماع
مترادف و متضاد
agreement
harmony
disagreement
discord
1.a pact of peace and concord
1. پیمان صلح و سازش
تصاویر
کلمات نزدیک
concomitantly
concomitant
concomitance
concoction
concocted
concordance
concordant
concordantly
concourse
concrete
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان