خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کرکس
[اسم]
condor
/ˈkɑːndɔːr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کرکس
1.One of the condors perched in a pine atop Cable Mountain.
1. یکی از کرکس ها روی درخت کاجی در بالای کوه "کابل" نشست.
تصاویر
کلمات نزدیک
condone
condominium
condom
condolences
condolence card
conduce
conducive
conduct
conducted
conducted tour
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان