Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تضاد
[اسم]
contradiction
/ˌkɑntrəˈdɪkʃən/
قابل شمارش
1
تضاد
تناقض، مغایرت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انکار
تضاد
تکذیب
تناقض
دوگانگی
منافات
1.His public speeches are in direct contradiction to his personal lifestyle.
1. سخنرانیهای عمومی او کاملا با شیوه زندگی شخصیاش در تضاد است.
تصاویر
کلمات نزدیک
contradict
contractual
contractor
contraction
contractedly
contradiction in terms
contradictory
contradistinction
contraflow
contralto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان