[اسم]

contraction

/kənˈtrækʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درد زایمان

  • 1.The contractions started coming every five minutes.
    1. درد زایمان هر پنج دقیقه بر او مستولی می‌شد.

2 اختصار (دستور زبان)

3 انقباض

معادل ها در دیکشنری فارسی: انقباض
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان