1 . مخالف
[صفت]

contrary

/ˈkɑntrɛri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more contrary] [حالت عالی: most contrary]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخالف مغایر، ضد

معادل ها در دیکشنری فارسی: ضد مخالف
مترادف و متضاد opposite
  • 1.He ignored contrary advice and agreed on the deal.
    1. او پیشنهاد مخالف را نادیده گرفت و با آن معامله [قرارداد] موافقت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان