گاهی مردم در زبان انگلیسی در جملات محاوره و روزمره از اصطلاح !cool یا !that's cool استفاده میکنند تا نشان دهند از چیزی یا کسی راضی هستند و آن را تایید میکنند یا میخواهند با پیشنهادی موافقت کنند.
مترادف و متضاد
attractive
fashionable
sophisticated
stylish
uncool
to be/look cool
باحال بودن/به نظر رسیدن
1.
It was a really cool gig.
1.
اجرای واقعا خفنی بود.
2.
It's a cool movie.
2.
فیلم باحالی است.
3.
She's really cool.
3.
او واقعا باحال [آدم باحالی] است.
توضیح درباره صفت cool به معنای باحال
صفت cool به معنای "باحال" در جملات محاورهای و غیررسمی کاربرد دارد. این صفت به این منظور بهکار میرود که یک فرد نشان دهد از چیزی یا کسی خوشش آمده و آن را تایید میکند، چون مطابق مد، جذاب، جدید و معمولا متفاوت است.
صفت cool به معنای خنک به چیزی اشاره دارد که نسبتاً سرد باشد و درواقع به چیزی اشاره دارد که نه سرد و نه گرم باشد. برای صحبت کردن درباره سرمای ناخوشایند و آزاردهنده نباید از صفت cool استفاده کنیم؛ این صفت برای توصیف سرمای خوشایند است.
4
آرام
خونسرد، بیخیال
مترادف و متضاد
calm
angry
emotional
excited
to be/keep/remain cool
خونسرد بودن/ماندن
1.
Be cool! Don't worry about that.
1.
آرام [خونسرد] باش! نگران آن نباش.
2.
She tried to remain cool.
2.
او سعی کرد خونسرد بماند.
توضیح درباره صفت cool به معنای آرام
صفت cool به معنای "آرام" به فردی اطلاق میشود که از لحاظ روحی آرام باشد و هیجانزده، عصبی یا احساسی نباشد.