1 . پلیس
[اسم]

cop

/kɑːp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پلیس

معادل ها در دیکشنری فارسی: آجان آژان پاسبان پلیس
informal
  • 1.Children are playing cops and robbers.
    1. بچه‌ها دزد و پلیس بازی می‌کنند.
  • 2.Somebody call the cops!
    2. یک نفر پلیس را خبر کند!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان