خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شجاعت
[اسم]
courage
/ˈkɜr.ɪdʒ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شجاعت
جرات، شهامت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جرات
جربزه
جگر
دل
دل و جرئت
دلیری
شجاعت
مترادف و متضاد
bravery
1.I wanted to talk to him, but I didn't have the courage.
1. میخواستم با او صحبت کنم، اما شجاعتش را نداشتم.
2.People should have the courage to stand up for their beliefs.
2. مردم باید جرات دفاع از اعتقاداتشان را داشته باشند.
تصاویر
کلمات نزدیک
coupé
coupon
coupling
couplet
couple
courageous
courageously
courgette
courier
course
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان