خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پوشش (خبری، ورزشی و ...)
[اسم]
coverage
/ˈkʌvərɪdʒ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پوشش (خبری، ورزشی و ...)
گزارش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پوشش
1.There is live coverage of the game on TV.
1. گزارش (ورزشی) زنده بازی از تلویزیون پخش میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
cover-up
cover version
cover up
cover note
cover letter
coveralls
covered
covering
covering letter
covert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان