Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . دیوانه
[صفت]
crackers
/ˈkrækərz/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more crackers]
[حالت عالی: most crackers]
1
دیوانه
informal
1.Living all alone on the desert island made him go crackers.
1. تنها زندگی کردن در آن جزیرهی خالی از سکنه، او را دیوانه کرد.
توضیحاتی در رابطه با crackers
صفت crackers اغلب در بریتانیا به کار میرود.
تصاویر
کلمات نزدیک
cracker-jack
cracker
cracked wheat
cracked
crackdown
cracking
crackle
crackling
cracknel
crackpot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان