خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گهواره
2 . پایه (تلفن رومیزی)
[اسم]
cradle
/ˈkreɪdl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گهواره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مهد
گهواره
گاهواره
1.She rocked the baby to sleep in its cradle.
1. او کودک را در گهواره تکان داد تا خوابش ببرد.
2
پایه (تلفن رومیزی)
[جای قرار گرفتن گوشی تلفن رومیزی]
تصاویر
کلمات نزدیک
crackpot
cracknel
crackling
crackle
cracking
cradling
craft
craftily
craftsman
craftsmanship
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان