خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گند زدن
2 . گند کشیدن
[فعل]
to crap up
/kɹˈæp ˈʌp/
فعل گذرا
[گذشته: crapped up]
[گذشته: crapped up]
[گذشته کامل: crapped up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گند زدن
خراب کردن، اشتباه کردن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
botch
fuck up
ruin
to crap up something
به چیزی گند زدن
I really crapped up that project at work—I'm going to get fired for sure!
من واقعاً سر کار به آن پروژه گند زدم؛ قطعاً اخراج خواهم شد!
2
گند کشیدن
نامرتب کردن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
clutter
to crap up something
چیزی را به گند کشیدن
Would you please stop crapping up our apartment?
لطفاً دست از به گند کشیدن آپارتمان ما برمیداری؟
to crap up something with something
چیزی را با چیزی به گند کشیدن
Jane crapped up the garden with plastic pink flamingos.
"جین" باغ را با فلامینگوهای پلاستیکی صورتی به گند کشید!
تصاویر
کلمات نزدیک
crap around
get on to
soft as shit
shitstorm
shitstick
cut the crap
don't shit where you eat
get the crap kicked out of
go forward
piece of crap
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان